: مبارزه نقدینگی با تورم !

نقدینگی و رکود از دیر باز رو در روی یکدیگر قرار داشته اند و هیچگاه با هم کنار نیامده اند. معمولا رکود در زمانی بوجود می آید که حضور نقدینگی در بازار پایین آمده و ثابت می ماند.

بعضی معتقدند که اساسا رکود زائیده عدم وجود نقدینگی است. ولی نکته جالب اینجاست که پس از این تعقیب و گریز، عملا این قائله به یک چرخه مبدل می شود که دائما در حال سرعت گرفتن است. یعنی اینکه با کاهش بیشتر نقدینگی، باز هم سایه رکود سنگین تر شده و در اثر آن نقدینگی باز هم کمتر خواهد شد.

برای اینکه اثر وجود نقدینگی در برطرف شدن ابر تیره رکود را لمس کنید، حتما داستان زیر را دنبال نمایید.

شهری را تصور کنید، خمود و در رکود. جنب و جوشی در کار نیست و همه در يک بدهکاري بسر مي برند.

ناگهان، يک مرد بسيار ثروتمندي وارد شهر مي شود. او وارد تنها هتلي که در اين ساحل است مي شود، اسکناس ۱۰۰ يوروئي را روي پيشخوان هتل ميگذارد و براي بازديد اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا مي رود.

صاحب هتل اسکناس ۱۰۰ يوروئي را برميدارد و در اين فاصله مي رود و بدهي خودش را به قصاب مي پردازد.

قصاب اسکناس ۱۰۰ يوروئي را برميدارد و با عجله به مزرعه پرورش خوک مي رود و بدهي خود را به او مي پردازد.

مزرعه دار، اسکناس ۱۰۰ يوروئي را با شتاب براي پرداخت بدهي اش به تامين کننده خوراک دام و سوخت ميدهد.

تامين کننده سوخت و خوراک دام براي پرداخت بدهي خود اسکناس ۱۰۰ يوروئي را با شتاب به داروغه شهر که به او بدهکار بود ميبرد.

داروغه اسکناس را با شتاب به هتل مي آورد زيرا او به صاحب هتل بدهکار بود. چون هنگاميکه دوست خودش را يکشب به هتل آورد اتاق را به اعتبار کرايه کرده بود تا بعدا پولش را بپردازد.

حالا هتل دار اسکناس را روي پيشخوان گذاشته است.

در اين هنگام توريست ثروتمند پس از بازديد از اتاق هاي هتل برميگردد و به هتل دار اعلام می کند که اتاق ها مورد پسندش نبوده اند. لذا اسکناس ۱۰۰ يوروئي خود را برميدارد و شهر را ترک می کند.

در اين پروسه هيچکس صاحب پول نشده است ولي بهر حال همه شهروندان در اين هنگامه به یکدیگر بدهي ندارند. همه بدهي هايشان را پرداخته اند و با يک انتظار خوشبينانه اي به آينده نگاه مي کنند.

 حتی اگه هیچ چیز نداشتید، خودتون رو در معرض کسب و کارهای بزرگ قرار دهید